«مزدک بامدادان»
دیباچه: این جستار که در سه بخش به چاپ خواهد رسید، نگاهی دارد به پدیده جن[1] در اسلام. در بخش پیش رو من به بررسی دروندینی این پدیده پرداختهام و همکار گرامیام آرمین لنگرودی، در دو بخش آینده آن را با رویکرد بروندینی برخواهد رسید.
سخنان سید علی خامنهای درباره ویروس مرگبار کرونا و پیوند آن با “جنّ” روان خفته ایرانیان را بار دیگر تکانی سخت داد، تا بار دیگر در راه رفته خود بنگرند و در دستآوردهای انقلاب شکوهمندشان اندیشه کنند و از این خواری و زبونی خودخواسته سر از شرم بزیر افکنند. سخن من در این نوشتار ولی نه بر سر آشفتهگوئیهای رهبر رژیم اسلامی، که در واگشائی یکی از واژههای پُربَسآمد اسلامپژوهی، یعنی “جنّ” است. همان جنی که در داستانهای عامیانه موی نارنجی و سُم و گوشهای بزرگ و چشمان دریده دارد و سهشنبه شبها به حمام میرود و پادشاهی بنام “زعفر جنی” دارد، همان پادشاهی که در روز عاشورا جشن دامادی خود را نیمهکاره رها کرد و به یاری حسین ابنعلی شتافت.
ابنمنظور در لسان العرب آن را “هر چیز پوشیده” (كلُّ شيء سُتر)، و از ریشه “جنن” میداند. طباطبائی هم در تفسیر المیزان مینویسد: «کلمه جن به معناي نوعی از مخلوقات خداست که از حواس ما مستورند». چنانکه خواهیم دید در واژهشناسی اسلامی پوشیدگی و پنهان بودن از ویژگیهای برجسته جنّ هستند، قرآن خود نیز این واژه را در چم پوشیدگی و درپردگی بکار میبرد: « فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ */* پس چون شب بر او پرده افكند»[2]. واژه “جنّ” دهها بار و در پیوند با داستانهای گوناگونی در قرآن آمده که بیش از 10 بار آن همراه با “أنْسٌ” است. از آن گذشته سوره 72 “اَلْجِنٌّ” نام دارد که در آن آمده است:
«بگو به من وحى شده است كه تنى چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند راستى ما قرآنى شگفت آور شنيديم (۱) [كه] به راه راست هدايت مى كند پس به آن ايمان آورديم و هرگز كسى را شريك پروردگارمان قرار نخواهيم داد (۲) و اينكه او پروردگار والاى ما همسر و فرزندى اختيار نكرده است (۳) و ما پنداشته بوديم كه انس و جن هرگز به خدا دروغ نمى بندند (۵) و مردانى از آدميان به مردانى از جن پناه مى بردند و بر سركشى آنها مى افزودند (۶) و ما بر آسمان دست يافتيم و آن را پر از نگهبانان توانا و تيرهاى شهاب يافتيم (۸) و در [آسمان] براى شنيدن به كمين مى نشستيم [اما] اكنون هر كه بخواهد به گوش باشد تير شهابى در كمين خود مى يابد (۹)»
همانگونه که شیوه نگارندگان قرآن است، در اینجا نیز از خود این آیهها چیزی دستگیر خواننده نمیشود، جر آنکه گروهی جنّیان به قرآن گوش فراداده و آن را سخن الله یافتهاند و دست از شرک کشیدهاند و در گذشته و در آسمان در کمین چیزی (وحی؟) بودهاند و اکنون اگر گوش بایستند، به تیر شهاب دچار میشوند. ابن سعد در الطبقات این آیهها را چنین واگشوده است:
«از زهرى نقل مىكند كه مىگفته است قبلا وحى مورد استراق سمع واقع مىشده است و زنى از بنى اسد همزادى از جن داشته است كه روزى فريادزنان پيش او آمده و گفته است فرمانى سخت و دشوار رسيده است، احمد (ص) زنا را حرام كرد. گويد، چون خداوند اسلام را فروفرستاد ايشان از استراق وحى و گوش دادن به امور آسمانى ممنوع شدند.»[3]
در جایی دیگر الله خود این جنیان را به سراغ محمد میفرستد تا به قرآن گوش فرادهند و ایمان بیاورند:
«و چون تنى چند از جن را به سوى تو روانه كرديم كه قرآن را بشنوند پس چون بر آن حاضر شدند [به يكديگر] گفتند گوش فرا دهيد و چون به انجام رسيد هشداردهنده به سوى قوم خود بازگشتند»[4]
از آن گذشته جنیان آفریدگانی بودهاند که به دستور پروردگارشان از سلیمان نبی فرمان میبردهاند و برای او ساختمان میساختهاند (سبأ، 12 و 13) و همچنین قرآن از کسانی یاد میکند که جنیان را میپرستیدهاند (سبأ، 41) و عفریتان بخشی از آنان بودهاند (النمل، 39). در جایی دیگر جنیان را در کنار آدمیان از یک سو آفریدگانی تنها برای پرستش الله (الذّاریات، 56) و از دیگر سو سزاوار دوزخ میداند:
«و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريده ايم [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمى كنند و چشمانى دارند كه با آنها نمى بينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمى شنوند آنان همانند چهارپايان بلكه گمراه ترند [آرى] آنها همان غافلماندگانند»[5]
در سوره پیشنامیده الأنعام الله از کسانی سخن میگوید که «براى خدا شريكانى از جن قرار دادند با اينكه خدا آنها را خلق كرده است و براى او بى هيچ دانشى پسران و دخترانى تراشيدند او پاك و برتر است از آنچه وصف مى كنند» (الأنعام، ۱۰۰). در این سوره الله همچنین میگوید:
«و بدين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از شيطانهاى انس و جن برگماشتيم بعضى از آنها به بعضى براى فريب [يكديگر] سخنان آراسته القا مى كنند و اگر پروردگار تو مى خواست چنين نمیکردند پس آنان را با آنچه به دروغ مى سازند واگذار (۱۱۲)»
پرسشی که در اینجا پیش میآید این است که آیا شیطانها بخشی از انس و جن هستند؟ آیا شیطان آمده در این آیه همان شیطان رجیم، فرشته شورشی است؟ یا اینکه شیطان میتواند نامی برای هرگونه دشمن الله باشد؟ هرچه هست، سخن قرآن در اینجا بسیار ناروشن و سردرگم است. در دنباله این سوره ولی به آیهای برمیخوریم که بر سردرگمی ما درباره جن میافزاید:
«اى گروه جن و انس آيا از ميان شما فرستادگانى براى شما نيامدند كه آيات مرا بر شما بخوانند و از ديدار اين روزتان به شما هشدار دهند گفتند ما به زيان خود گواهى دهيم [كه آرى آمدند] و زندگى دنيا فريبشان داد و بر ضد خود گواهى دادند كه آنان كافر بوده اند (۱۳۰)»
در این آیه چنین به نگر میرسد که جنیان آفریدگانی بسان آدمیان بوده باشند، با خرد و هوش و اندیشه، که بر آنان نیز چون بر آدمیان پیامبرانی فروآمده بودهاند و آنان نیز در روز رستاخیز بایست پاسخگوی کردار خود باشند. تاریخنگاری اسلامی در این باره چنین مینویسد:
« نخستين ساكنان زمين جن بودند كه تباهى كردند و خون ريختند و همديگر را بكشتند»[6]
در جایی دیگر ولی بگمان میرسد که الله جنیان را همسنگ و همارز با آدمیان دانسته باشد، که در زمانه محمد میزیستهاند. چرا که میگوید:
«بگو اگر انس و جن گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخى از آنها پشتيبان برخى باشند»[7]
در باره آفرینش جن، و گوهری که او از آن آفریده شده است، قرآن باز هم سخن روشنی ندارد. الله یکبار از “آتشی سوزان و بیدود” سخن میگوید:
«و در حقيقت انسان را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو آفريديم */* و پيش از آن جن را از آتشى سوزان و بىدود خلق كرديم»[8]
و در جایی دیگر آن گوهر آغازین را که جن از آن آفریده شده است، “تشعشعی از آتش” مینامد:
«انسان را از گل خشكيده اى سفال مانند آفريد */* و جن را از تشعشعى از آتش خلق كرد»[9]
و سرانجام به واژه “جن” در داستان آفرینش آدم ابوالبشر برمیخوریم، هنگامی که ابلیس از کرنش در برابر او سرباز میزند:
«و هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم آدم را سجده كنيد پس جز ابليس سجده كردند كه از [گروه] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپيچيد [آيا] او و نسلش را به جاى من دوستان خود مى گيريد و حال آنكه آنها دشمن شمايند و چه بد جانشينانى براى ستمگرانند»[10]
پس اگر همه دادههای قرآنی را درکنار هم بگذاریم، به این سخن خواهیم رسید که جنّیان:
- از آفریدگان خدا و جاندارانی آدمساناند،
- همچون آدمیان تنها برای پرستش الله آفریده شدهاند،
- خرد و هوش و توان تصمیمگیری دارند و پاسخگوی کردار خویشند،
- همچون آدمیان در روز واپسین داوری خواهند شد و بسا به دوزخ خواهند رفت،
- بر ایشان پیامبرانی فروفرستاده شدهاند،
- پنهانی به وحی گوش فرامیدادهاند، تا که الله ایشان را به تیر شهاب زده است،
- از کارگزاران سلیمان پیامبر بودهاند،
- عفریتان با ایشان از یک گروهند،
- برخی از آنان شیطان و دشمن پیامبرانند،
- از آتش بیدود، و یا پرتوی از آتش آفریده شدهاند،
- ابلیس یکی از ایشان بوده است،
- …
همانگونه که بارها آوردهام، در اینجا نیز آیههای قرآن درباره جنّ بیشتر از آنکه راهگشا باشند، گیجکنندهاند. برای نمونه دانسته نیست که آیا جنیان وحی (قرآن) را پنهانی شنود میکردند، یا الله خود آنان را بسوی محمد فرستاد تا سخنش را بشنوند. همچنین دانسته نیست که آیا آنان از فرشتگانند و در درگاه خدایند، یا آفریدگانی چون آدمیان و بر روی زمینند، که پیامبرانی و کتابی داشتهاند و در روز واپسین بازخواست خواهند شد. چنین به نگر میرسد که نگاه قرآن به جن خوانشی سروگوش بریده از باورهای فرقههای یهودی، مسیحی، مانوی و … بوده باشد. باری، این آشفتهگوئیهای قرآن تاریخنگاران و گردآورندگان حدیث و روایت را برآن داشتهاند تا مغاکهای بیشمار آن را با داستانهای خود پُرکنند. از همین رو ابوبکر احمد بنحسین بیهقی چنین مینویسد:
«از ابنعباس روايت شده است كه مىگفت پيامبر (ص) جن را نديده است و براى آنها هم قرآن را نخوانده بود بلكه موضوع اين چنين بود كه پيامبر همراه برخى از اصحاب خود بسوى طائف رفتند تا در بازار عكاظ شركت نمايند و در اين هنگام ميان شياطين و آسمان و خبرهاى آن مانع ايجاد شده بود و شهاب بسوى ايشان پرتاب مىگشت و شياطين با يك ديگر گفتگو مىكردند و مىگفتند چگونه شده است كه ميان ما و اخبار آسمانى مانع شدهاند و چطور شده است كه ما را با شهاب مىرانند، گفتند بايد خبر تازهاى صورت گرفته باشد، خاوران و باختران زمين را بگرديد و ببينيد چه اتفاقى رخ داده است، گروهى از ايشان چون به ناحيه تهامه رسيدند متوجه پيامبر (ص) شدند كه در نخلستانى با ياران خود نماز صبح ميگزارد و چون صداى قرآن را شنيدند بآن گوش فرا دادند و گفتند بخدا قسم همين قرآن ميان شما و اخبار آسمان مانع شده است، در اين هنگام چون نزد قوم خود برگشتند آيه سوره جن را خواندند و در اين موقع سوره جنّ بر پيامبر نازل شد […] البته اين داستان كه ابن عباس آنرا روايت كرده است مربوط به اولين مرتبه است كه جنّ قرآن را شنيدهاند و پيامبر (ص) نه آنها را ديده و نه براى آنها قرآن خوانده بود ولى بعدا رسولى از جانب جنيان پيش پيامبر آمد و آن حضرت همراه او رفت و براى آنها قرآن خواند و آثار و نشانههاى ايشان و آتشهاى آنها را ديد، و خدا داناتر است»[11]
ابنسعد جنیان را آفریدگانی میداند که با آدمیان در پیوند و گفتگو بودهاند و برخی از آنان همزاد مردمان مدینه و مکه بودهاند:
«مهدى بن ميمون مىگفت گمان مىكنم ابورفاعه بوده است ما را خبر داد كه مىگفته است در روزگار جاهلى همزادى از جن داشتم و چون مسلمان شدم او را گم كردم»[12]
«زنى از خاندان بنى نجار مدينه به نام فاطمه دختر نعمان، همزادى از جن داشت كه پيش او آمد، چون هجرت پيامبر (ص) به مدينه صورت گرفت، آن جن آمد و روى ديوار نشست. فاطمه گفت: چرا نمىآيى، چه شده است؟ گفت: پيامبرى آمده است كه زنا و شراب را حرام كرده است»[13]
«هفت نفر از جن نصيبين بودند و قرآن گوش دادند و رسول خدا تا اين آيه نازل نشده بود متوجه ايشان نبود [و هنگامى كه متوجه گردانيديم به تو جماعتى از جن را كه مىشنيدند قرآن را] و اين گروه از جن همانهايى بودند كه در نخله متوجه آن حضرت شدند»[14]
این سخنان اگرچه تا اندازهای رازهای نهان قرآن را وامیگشایند، ولی در همسنجی با آنچه که طبری نوشتهاست، یکسر پوچ و درونتهی مینمایند. چرا که از دیدگاه طبری جنیان آفریدگانی بودند که پیش از انس بر زمین میزیستند و بر آن گناه کرده و خون ریخته بودند، از همین رو فرشتگان به هنگام آفرینش آدم ابوالبشر الله را بازپرسیدند که آیا میخواهد دیگر باره کسی را بیافریند که خون بریزد و تباهی کند؟:
«از ابن عباس روايت كردهاند كه فرشتگان اين سخن از آن رو گفتند كه از كار جن ساكن زمين خبر داشتند و به خداوند گفتند: [كسى را در زمين قرار مىدهى كه مانند جن باشد كه خون ريختند و تباهى كردند و ما تسبيح و تقديس تو مىكنيم] و پروردگار تعالى گفت: [آنچه من دانم شما ندانيد]»[15]
طبری این سخن الله را در جایی دیگر بیشتر وامیگشاید و میگوید الله همین ابلیس را که از جنیان بود (و اینان خود از فرشتگان بودند) با سپاهی از فرشتگان بر سر جنیان فرستاد و بدینگونه کلاف درهمپیچ جن و فرشته و ابلیس را سردرگُمتر میکند:
«نخستين ساكنان زمين جن بودند كه تباهى كردند و خون ريختند و همديگر را بكشتند و خداى، ابليس را با سپاهى از فرشتگان بفرستاد كه با آنها پيكار كرد و همه را به جزاير دريا و اطراف كوهها راند و چون چنين كرد مغرور شد و گفت كارى كردم كه كس نكرد، و خدا عز و جل اين را از قلب وى بدانست و فرشتگانى كه با وى بودند ندانستند. از ربيع بنانس روايت كردهاند كه خداوند فرشتگان را به روز چهارشنبه آفريد و جن را به روز پنجشنبه آفريد و آدم را به روز جمعه آفريد و قومى از جن كافر شدند و فرشتگان در زمين با آنها پيكار كردند و در زمين خونريزى و تباهى شد»[16]
و سرانجام طبری همانگونه که شیوه تاریخنگاری اسلامی است، تورات و انجیل و خداینامه را در هم میآمیزد و به جنیان چهرهای ایرانی نیز میبخشد. اگر قرآن پیشتر گفته است جنیان برای سلیمان نبی «هر چه مىخواست از نمازخانهها و مجسمهها و ظروف بزرگ مانند حوضچهها و ديگهاى چسبيده به زمين مىساختند» طبری در یک همانندسازی با جمشید جم پادشاه افسانهای ایران چنین مینویسد:
«وى جم پسر يونكهاون بود و برادر طهمورث بود. گويند وى پادشاهى هفت اقليم داشت […] و از سال صد و پنجاهم تا سال دويست و پنجاهم به جنگ شياطين و جن پرداخت و از آنها بسيار بكشت و زبونشان كرد كه مسخر وى شدند و به اطاعت آمدند. و از سال دويست و پنجاهم تا سال سيصد و شانزدهم شياطين را به سنگ برى و مرمر تراشى و گچ پزى گرفت و بگفت تا با گچ و سنگ و گل بنا و حمام بسازند و آهك درست كنند و از دريا و كوه و معدن و بيابان همه چيزهاى سودمند و طلا و نقره و ديگر چيزهاى ذوب شدنى و جواهر و بوى خوش و ادويه آرند و در همه اين چيزها فرمان وى به كار رفت»[17]
به هرروی ما نمیتوانیم از دل قرآن و روایت و حدیث (مجلسی در بحارالانوار 300 برگ در اینباره نوشته است) چهرهای درست و آشکار از جنّ بدست آوریم تا بدانیم با چه پدیدهای روبروییم. بیشتر به گمان میرسد که بخشهایی از باورهای پیشین به گونهای دستوپا شکسته در قرآن آورده شدهاند که برای مسلمانان سدههای دیرتر دریافتنی نبودهاند و تاریخنگاران و حدیثگزاران نیز با روشنگریهای خود بر پیچیدگی آنها افزودهاند. این ناروشنی در تعریف جنّ ولی سودهایی نیز داشته است. درجایی که حتا آن بخش از مسلمانان که خود را نواندیش مینامند نیز نمیتوانند چشم بر این واژه بپوشند و آن را نادیده بگیرند و تلاش میکنند برای آن درونمایهای دانشی و نو بیابند[18]، خامنهای یا هر رهبر دینی دیگری با دانستن اینکه پنداشت از “جنّ” در ذهن تکتک مسلمانان هست و ناخودآگاه هر مؤمنی را از کهنهکیش گرفته تا نواندیش آکنده است، میتواند هرگاه که در چاره کارها فروماند و از کارگشائی درماند، دست بدامان نیروهای ناپیدا و پنهان بزند و گناه ناتوانی خود را به گردن چیزی بیاندازد که قرآن و آلله نیز بر پلیدی آن انگشت نهادهاند.
بررسی پیشینه یهودی-مسیحی نیروهای پلشت و پنهان همچون جن و شیطان را میتوانید در دو بخش آینده این جستار از دوست و همکار گرامیام آرمین لنگرودی بخوانید.
خداوند دروغ، دشمن و خشکسالی را از ایران زمین بدور دارد
مزدک بامدادان
[1] با نگاه به آیه سوم سوره القارعه: وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ (3)*/* و تو چه میدانی آن کوبنده چیست؟
همه برگردانهای پارسی قرآن در این نوشته از ترجمه فولادوند هستند.
[2] الانعام، 76
[3] الطبقات الکبری، پوشینه یکم، 156
[4] الأحقاف، 29
[5] الأعراف، 179
[6] تاریخ طبری، پوشینه یکم، 52
[7] الاسراء، 88
[8] الحجر، 26 و 27
[9] الرحمن، 14 و 15
[10] الکهف، 55
[11] دلائل النبوة، پوشینه دوم، 18 و 19
[12] الطبقات الکبری، پوشینه هفتم، 68
[13] الطبقات الکبری، پوشینه یکم، 155
[14] همان، 197 و 198
[15] تاریخ طبری، پوشینه یکم، 56
[16] همان، 52
[17] همان، 117 و 118
[18] برای نمونه بنگرید به نوشتهای از تقی رحمانی در گویا نیوز با نام کرونای جنّی و آقای خامنهای